بعد از کشوقوسهای مجلس چهارم حالا نوبت پنجمین مجلس شوراست و سرگذشت آن!
رضاخان پهلوی در زمان انتخابات پنجمین مجلس شورا توانست علیرغم میل مخالفین خود در آن اعمال نفوذ کند و با انتخاب افراد خاصی که مدنظر داشت، پایگاه محکمی را در مجلس شورا به دست بیاورد!
اما در این میان یک نکته جالب و فضایی وجود داشت و آن اینکه؛ خودِ شخص رضاخان از همه ایالات و ولایات به نمایندگی انتخاب شد!
که اگر گذری هم نگاه کنیم، این کار خود نشانه آشکاری بود از اعمال نفوذ رضاخان در نظامیان طرفدار وی در امر انتخابات!
حالا دیگر مشخص بود که چه روزگاری برای پنجمین مجلس شورا قرار است رقم بخورد.
این مجلس از همان روزهای ابتدایی با نوعی جبههگیری داخلی به انشقاقی کم سابقه دچار شد، یعنی؛ اکثریت جمهوریخواهی در مقابل ضد جمهوری قرار گرفتند.
باید بدانید؛ پیش از افتتاح مجلس شورا، حزبی با نام جمهوریخواهی از طریق جراید، موجودیت خود را اعلام کرده بودند؛ اما از طرفی جمهوریخواهان در مجلس تحت نامها و عناوین دیگری فعالیت میکردند.
پنجمین مجلس شورا طبق معمول یک هفته پس از افتتاح تعطیل شد و جلسات خود را از اولین روز اسفند آغاز کرد و جالب است بدانید؛ اقلیت و اکثریت مجلس از همان ابتدا بر سر تصویب اعتبارنامهها با هم درگیر شدند.
در واقع جمهوریخواهان بدنبال این بودند که بتوانند هر چه زودتر اعتبارنامهها را به تصویب برسانند و از طرفی با به حد نصاب رساندن تعداد نمایندگان مجلس آن را رسمیت ببخشند و بعد لایحه تغییر رژیم را پیش از عید نوروز به تصویب قطعی برسانند و به خیال خود عید و بهار جمهوری را با عید نوروز و بهار طبعیت مقارن سازند (شتر در خواب بیند پنبهدانه).
جمهوریخواهان تا حدی به این موفقیت خود اطمینان داشتند که طی پیامی به محضر دولت سردار سپه رساندند که سکههای طلایی با علامت جمهوری ضرب کنند.
آنها در واقع قصد داشتند این سکهها را به عنوان هدیه در میان مردم پخش کنند؛ اما مدرس تمام تلاش خود را کرد تا از به رسمیت رسیدن مجلس تا پیش از عید نوروز جلوگیری کنند و مانع تحقق آرزوی جمهوریخواهان شود و از این رو بهترین و سریعترین راه برای رسیدن به این هدف مخالفت با همه اعتبارنامهها بود.
از این رو مدرس از همان جلسه اول شروع به مخالفت با هر اعتبارنامهای کرد و در نهایت پس از چندین بار تغییر در انتخاب ریاست مجلس تدین از اعوان و انصار رضاخان به ریاست مجلس انتخاب شد.
اما این پایان ماجرا نبود و پس از برخورد شدید مدرس و تدین که به تعطیلی مجلس انجامید، دکتر حسین بهرامی(احیا السلطنه) از فرط خشم چنان سیلی به صورت مدرس زد که عمامه آن سید بزرگوار به زمین پرت شد، این سیلی شاید آتش خشم تجددیها را فرونشاند؛ اما در عوض سبب شعلهور خشم هزاران تن از مردم تهران بر علیه جمهوری شد و تواست زمینهساز تظاهرات 28 - 29 اسفند ماه سال 1302 شود که از عوامل مهم شکست جنبش جمهوری بود.
اما برسیم به اقدامات رضاخان پهلوی؛ شاه تلگرافی مبنی بر عزل سردار سپه از ریاست وزرایی به مجلس ارسال کرد و در آن از تمایل خود برای تعیین رییسالوزرایی جدید به مجلس سخن گفت.
از طرفی سردار سپه که از هر سو عرصه و زمین و زمان را بر خود تنگ میدید، ترجیح داد استعفا دهد اما پس از روزها در روز 19 فروردین ماه، 93 نفر از افراد مجلس به سردار سپه اقبال کردند و در نهایت در روز 24 فروردین ماه، وی کابینه خود را به مجلس معرفی کرد و رای اعتماد گرفت.
در تابستان 1304 همه چیز بگونهای بود که به نظر میرسید دیگر مانعی بر سر راه ارتقا رضاخان به مقام عالی کشور وجود ندارد و در این میان یک هئیت سه نفر با حضور داور، تیمورتاش، فیروز، که همه جناحهای اصلی مجلس را به استثنا گروه مدرس و مستقلها را با خود همراه کرده بودند اما تدین طرح تدوین و تصویب ماده واحده انقراض قاجار را به مجلس برد.
داور از روز ۴ آبان تا هفتمین روز آبان ماه توانست نزدیک به 84 تن از نمایندگان مجلس را به زیر زمین منزل سردار سپه بکشاند تا طرح انقراض را امضا کنند و این ماده واحده به شرح زیر بود:
مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران، انقراض سلطنت قاجار را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار مینماید. تعیین تکلیف قطعی حکومت موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر در مواد 36،37،40 متمم قانون اساسی تشکیل خواهد شد.
و ادامه ماجرا در پُست بعد شرح میدهم.
درباره این سایت